لایو شماره 2: تاریخچه شهرهای هوشمند و بررسی نمونههای موفق
مهمان: خانم دکتر فریناز مقتدری میزبان: آقای مهندس قریبی تاریخ برگزاری لایو: 03/05/1399
سوابق پژوهشی و دانشگاهی خانم دکتر فریناز مقتدری:
شروع تحصیلات خانم دکتر مقتدری با رشته معماری بوده است ولی سپس به ادامه تحصیل در رشته طراحی شهری با موضوع طراحی فضاهای شهری هوشمند در ایران و در دانشگاه علم و صنعت ایران پرداختهاند. خانم دکتر مقتدری پس از چندین سال کار حرفهای در رشته شهرسازی برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به کشور استرالیا مهاجرت کردهاند. موضوع تز ایشان در دوره دکتری، رفتارشناسی در محیطهای شهری با تمرکز بر کودکان، رفت و آمد فعال آنها در شهر و بستری که برایشان باید آماده شود، بوده است. ایشان، حدود یک سال و نیم است که مطالعات و فعالیتهای خود را با تمرکز بر شهرهای هوشمند از دیدگاه طراحی شهری در ایران شروع کردند و اخیرا کتاب خود را در زمینه شهر هوشمند با عنوان “چارچوب مفهومی طراحی شهری برای نسل جدید شهرهای هوشمند[1]” به چاپ رساندهاند. ایشان همچنین به تالیف چندین مقاله در این زمینه نیز پرداختهاند.
بررسی تاریخچه شهر هوشمند[2]:
در موضوع شهر هوشمند، ما با دو تا پدیده اصلی مواجه هستیم. اولین پدیده، خود شهر که دارای یک سیستم پیچیده است و عوامل متنوعی وجود دارند که بر این سیستم تاثیر میگذارند و دومین پدیده، تکنولوژی و فنآوری و به روز شدن و تغییرات آن در طول زمان است. در نتیجه تعریف شهر هوشمند از ابتدایی که مفهوم شهر هوشمند به وجود آمده است تا به الان دچار تغییرات و دگردیسیهای زیادی شده است و مطمئنا در طول زمان باز هم تغییر خواهد کرد. بنابراین برای ارائه تعریف از شهر هوشمند امروزی و همینطور شهر هوشمند ایرانی، نیاز است که مروری بر تاریخچه شکلگیری و تحولات شهر هوشمند داشته باشیم و در این راستا، ایشان سه نسل از شهرهای هوشمند همراه با نظریات مرتبط با هر نسل را به صورت جداگانه و به ترتیب زیر بیان نمودند:
- نسل اول شهرهای هوشمند، مبتنی بر فناوری اطلاعات
- نسل دوم شهرهای هوشمند، مبتنی بر اکوسیستم
- نسل سوم شهرهای هوشمند، مبتنی بر شهروند
نسل اول شهرهای هوشمند:
اولین باری که ترم شهر هوشمند وارد ادبیات شهرسازی شد، پروفسور ویلیام جی. میچل[3] هد Media Lab دانشگاه MIT، پیشرو در این زمینه بودند و مطالعات ایشان متمرکز بر تاثیرات فناوری بر شهر بود و همینطور دارای کتابهای خیلی مهمی در این زمینه بودند. عملا اولین دریافتها از شهر هوشمند این بود که تکنولوژی باعث میشود که امکان انجام خیلی از کارها از راه (خرید از راه دور[4]، کار از راه دور[5] و …) امکانپذیر باشد و از نتایج این دسته از نظریات میتوان به ایجاد فاصله بین انسانها و حرکت کردن به سمت ایجاد سکونتگاههایی که بشر به صورت ایزوله در آن زندگی میکند (زندگی اجتماعی قبل از به وجود آمدن شهرها)، اشاره کرد.
نظریههای شهرسازی در آن زمان، موجب خلق نسل اول شهرهای هوشمند شد که چشمانداز این شهرها، بر اساس برتری فناوری اطلاعات بود. نظریات نسل اول شهرهای هوشمند مبتنی بر فناوری اطلاعات بود (یعنی شهرها باید بر توسعه فناوری در تمام جنبهها و ابعاد شهر متمرکز باشند) و اصطلاحاتی چون شهر دیجیتال[6] و شهر اطلاعات[7] برای شهرهای هوشمند نسل اول استفاده میشده است. متولی این طرحها و پروژهها، شرکتهای بزرگ کامپیوتری چون IBM، CISCO و … بودند و این نسل از شهرهای هوشمند بیشتر در کشورهای در حال توسعه چون سنگاپور[8]، مالزی[9] و شهرهای کوچک اسپانیا اتفاق افتاد. در این نسل از شهرهای هوشمند به جای اینکه درکی از تحقق راهکارهای فناورانه ارائه شده، وجود داشته باشد که این استفاده گسترده از تکنولوژی چه اثری بر زندگی شهروندان خواهد گذاشت، شروع به پدید آوردن پروژههای بزرگمقیاس کردند. یکی از موارد ناموفق در این نسل از شهرهای هوشمند، میتوان به شهری در مالزی اشاره کرد که قرار بود به عنوان سیلیکون ولی[10] مالزی باشد که بعدها خودشان نیز اعلام کردند که این پروژه شکست خورده و تاکنون در حال تلاش برای برگرداندن زندگی به آن هستند و از موارد ناموفق دیگر میتوان به شهرهای کوچک اسپانیا مثل زاراگوزا[11] و … اشاره کرد.
پروفسور ویلیام جی. میچل بعدها در سال 2006، در یکی از کتابهایش که ادبیاتی داستانی دارد، نظریه خودشان را در زمینه شهر هوشمند رد کردند چرا که در تحقیقی که در دانشگاه MIT انجام شد و با وجود امکانات بالای تکنولوژی دانشگاه که در اختیار افراد نخبه قرار میگرفت، افراد استفادهکننده به راحتی نمیتوانستند از آن استفاده کنند و بنابراین داستان شهرهای هوشمند کاملا تغییر کرد.
نسل دوم شهرهای هوشمند:
با تجاربی که از نسل اول شهرهای هوشمند به دست آمد، نظریات شهرسازی به سمتی سوق پیدا کرد که اثرات فناوری را کم کند و بنابراین نسل دوم از شهرهای هوشمند متولد شدند. در نسل دوم نظریهها و تعاریف شهر هوشمند، همچنان فناوری اطلاعات و تکنولوژی در مرکزیت است اما مفاهیمی چون پایداری، شهر سبز، زیروکربن بودن و … به آن اضافه شده است بنابراین با عناوینی از پروژهها چون شهر هوشمند پایدار[12]، شهر هوشمند سبز[13]، شهر هوشمند زیرو کربن[14] و … مواجه میشویم که این نسل از شهرها در اروپا خیلی زیاد هستند. نکتهای که در نظریههای مربوط به این نسل از شهرها وجود دارد، مواردی که در نظریههای مربوط به نسل اول، مورد غفلت قرار گرفته بود (اثراتی که فناوری بر زندگی شهروندان میگذارد)، در این نسل از شهرهای هوشمند تا حدودی مورد توجه قرار گرفت و اصطلاحاتی چون شهروند آگاه و شهروند هوشمند وارد نظریهها و تعاریف شهر هوشمند شد.
در این نسل از شهرهای هوشمند، مدیریت شهری به جای شرکتهای فناوری، مدیریت را به دست گرفت و بنابراین چشمانداز نسل دوم شهرهای هوشمند بر مبنای محوریت و مرکزیت مدیریت شهری ببود و طرحهای جامع هوشمند شهری با رویکرد پایداری و استفااده بهینه از منابع موجود در شهر به وسیله تکنولوژیهای روز تدوین شدند. در این نسل از شهرهای هوشمند به جای اینکه تمرکز بر استفاده صرف از تکنولوژی باشد، تمرکز به سمت راهکارهای فناورانه به عنوان یک ابزار برای ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان قرار گرفت. این فرآیندی است که مدیریت شهری سفارش میدهد و طرحهای جامع در مقیاس شهر تهیه میشوند و همینطور در این نسل، پروژههایی که متمرکز بر حمل و نقل و ترافیک هستند، تهیه میشوند. در شهرهای نسل اول شاهد مدیریت الکترونیک بودیم ولی در این نسل از شهرها، مدیریت شهری شروع به تغییر ساختار کرد و در واقع فقط فرآیندهای کاری الکترونیک پیش میرفت و در زمینه شهر با اصطلاحاتی چون اینترنت اشیاء[15]، استفاده از کلانداده[16] و تحلیل بلادرنگ[17] هستیم. از پیشروترین شهرها دراین نسل میتوان به ریودوژانیرو[18] با تمرکز بر شهر سبز و بارسلون[19] اشاره کرد که شروع به خدمت گرفتن طراحان شهری برای استفاده از ابزارهای تکنولوژیک در شهر کرد. از دیگر شهرهای موفق در این نسل میتوان به وین[20] اشاره کرد. مقیاس این طرحهای شهری عموما کل شهر هستند و شهروند به عنوان تولید کننده اطلاعات، امکان دسترسی به آنها را نیز دارد.
نسل سوم شهرهای هوشمند:
بعد از شهرهای نسل دوم هوشمند در دورهای که از حدود سال 2014/ 2015 شروع شد، نظریههای شهرسازی شروع به تغییر کردند و با اینکه استفاده از منابع طبیعی خیلی مهم هستند ولی تمرکز این نسل از شهرهای هوشمند بر شهروند آگاه و استفاده از هوش جمعی[21] است و سرمایه اصلی در نظریهها و تئوریهای این نسل از شهرها مبتنی بر هوش اجتماعی[22] و سرمایه اجتماعی[23] است. شهروندی که اطلاعات تولید میکند اگر به صورت هوشمند دسترسی به اطلاعات داشته باشد و آگاه باشد که چه اطلاعاتی تولید میکند و چه اثراتی میتواند داشته باشد و در این صرت است که مدیریت شهری میتواند کیفیت زیست در شهرها را بالا ببرد. در این نسل از نظریهپردازیها، بستر فرهنگی جامعه مورد تاکید قرار گرفت و آیتم فرهنگ و جامعه به عنوان یک المان و مولفه اصلی در تعریف شهر هوشمند مورد تاکید قرار گرفت و در واقع این شهروندان و ساکنین شهر هستند که از منابع و زیرساختهای شهر استفاده میکنند و در صورت آگاهی آنها میتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
در این نسل از نظریهپردازیها، استفاده از Smart City کمتر شد و شاهد اصطلاحاتی چون Intelligent، همافزایی شهری[24]، شهر مشارکتی[25]، جامعه هوشمند[26] و … ترمهایی هستند که در تعاریف متاخر با آنها روبرو هستیم بنابراین وقتی که مولفه فرهنگ به عنوان یک المان اصلی در تعریف شهر هوشمند، نقش داشته باشد دیگر نمیتوانیم یک تعریف عمومی از شهر و شهر هوشمند ارائه دهیم و تعریف شهر هوشمند در آمریکا، آلمان، هند و کشورهای دیگر با ایران متفاوت خواهد بود و بر اساس دیدگاه و تمرکز مدیریت شهری، نظریهپردازان و طراحان شهری و بستر اجتماعی آن شهر، شهر هوشمند تعریف میگردد. نهایتا این تعاریف، طراحان و مدیران شهری را وارد نسل سوم شهرهای هوشمند که بر مبنای محوریت و مرکزیت شهروند است، کرد.
در این نسل از شهرهای هوشمند، شهروندان به شکل فعال و به عنوان تیم متخصص در فرایند طراحی به کار گرفته میشوند چرا که طبق متنی که بخش شهرسازی یونسکو[27] منتشر کرده است، هیچ گروه متخصص و تعلیمدیدهای، نمیتواند یک محیط شهری را همراه با ساز و کارهای فرهنگی و اجتماعی که در آن اتفاق میافتد، بهتر از ساکنیناش بشناسد بنابراین شهروندان به همکاران اصلی طراحان و برنامهریزان شهری در رسیدن به شهر هوشمند و اهداف آن که ارتقای کیفیت زندگی در شهر است، تبدیل میشوند. یکی از اولین پروژههای هوشمندسازی با تمرکز بر فرهنگ در هند اتفاق افتاد و برعکس شهرهای اروپایی که هوشمندسازی را با تمرکز بر اکوسیستم و پایداری انجام دادهاند، در هند هوشمندسازی با تمرکز بر کشاورزی (هوشمند)[28] انجام شده است.
با توجه به تغییر اهدافی که از نسل اول شهرهای هوشمند تا نسل سوم آن اتفاق افتاد، عدالت اجتماعی[29] در نسل سوم شهرهای هوشمند پررنگتر شده است چرا که در نسل اول که هدف اصلی استفاده از تکنولوژی و فناوری در شهر بود، امکان استفاده از فناوری در بخشهای ثروتمند شهر بیشتر بود و بخشهای فقیرتر شهر این امکان را نداشتند که هزینه آن را پرداخت کنند و بنابراین دسترسی به منابع در این بخشها کمتر و متفاوت با بخشهای ثروتمند شهر بود. نسل سوم شهرهای هوشمند چندین سال است که متولد شدهاند و تنها در چند شهر خاص اجرایی شدهاند و اکثر شهرهای جهان، هنوز در نسل دوم شهرهای هوشمند هستند و در حال تلاش برای ورود به نسل سوم هستند.
زمانی که محوریت شهرها، فرهنگ، شهروندان و بافت اجتماعی باشد، دیگر تهیه یک طرح کلی هوشمند برای کل شهر امکانپذیر نخواهد بود و بنابراین مقیاس پروژههای شهر هوشمندکوچکتر شده و در مقیاس محلی تهیه میگردند زیرا تا زمانی که یک پروژه شهرسازی در مقیاس محلی و با همکاری شهروندان انجام نشود، نمیتوان فهمید که سازوکار و فرآیند مناسب برای آن محیط خاص شهری چیست.
اسپانیا و مشخصا بارسلون یکی از پیشروترین شهرها در زمینه شهرهای هوشمند نسل سوم است و در برنامه آن تغییر دیدگاه و تغییر نوع پروژههای شهری مشخصا بیان شده است. از نمونههای موفق دیگر در این نسل از شهرها میتوان به ونکوور[30] با محوریت اصلی سبز و با مشارکت شهروندان اشاره کرد. در واقع در این طرح نظرسنجی از شهروندان فقط برای بیان مسائل و مشکلاتشان در ارتباط با محله نبوده است بلکه از شهروندان برای ارائه راهکار نیز همکاری خواستهاند و نهایتا راهکارهای ارائه شده توسط شهروندان توسط طراحان شهری به زبان طراحی شهری ترجمه شده و تبدیل به راهکارهای طراحی شده است و چون این راهکارها از طرف استفادهکنندگان از فضا ارائه شده است بنابراین میزان تحققپذیری این راهکارها نیز بالاست. از دیگر نمونههای موفق در این نسل از شهرها میتوان به مدلین[31] کلمبیا[32] اشاره کرد.
جدول 1: جمعبندی
مواجهه شهرهای هوشمند نسل سوم با Covid 19:
اگر نمودار Rate شهرهایی که با محوریت نسل سوم پیش رفتهاند و وارد نسل شوم شهرهای هوشمند شدهاند و دارای سیستم مدیریت شهری از پایین به بالا بودند و همینطور امکان دسترسی به Open Dataها را داشتهاند، را بررسی کنیم، متوجه میشویم که تقریبا هیچکدام این شهرها وارد موج دوم کرونا نشدهاند و توانایی کنترل این مسئه را به خوبی دارا بودند. چرا که با توجه به دیتاهای موجود امکان بررسی فعالیتها و محورهای رفت و آمدی افراد مبتلا و همین طور انتخاب مکانهای مناسب برای رفت و آمد از طریق رصد افراد مبتلا وجود داشت.
تعریف شهر هوشمند ایرانی:
بر اساس موارد بیان شده در مورد نسلهای شهرهای هوشمند (اول، دوم و سوم) و همینطور علیرغم مطالعات گسترده در زمینه شهرهای هوشمند ایرانی که خانم دکتر مقتدری در این زمینه انجام دادهاند، بیان کردند که به دلیل پیچیدگیهای زیاد اعم از نوع اعتماد بین شهروندان و مدیریت شهری، نوع جامعهای که در آن زندگی میکنیم نمیتوان تعریف واحدی از شهر هوشمند ایرانی ارائه داد اما اگر در حالت کلی بخواهیم شهر هوشمند ایرانی را تعریف کنیم، میتوان به صورت زیر بیان کرد:
شهر هوشمند در ایران شهری است که ما بتوانیم اعتماد بین شهروندان و مدیریت شهری را ایجاد کنیم و در غیر این صورت ما به هوشمندی نخواهیم رسید چرا که در این صورت نمیتوانیم ارتباطی بین شهروندان و مدیران شهری ایجاد کنیم و مدیران شهری شروع به کار کردن بر اساس تخصص خود خواهند کرد و نهایتا مردم عملکرد آنها را نخواهند پذیرفت. اما ایشان موفق به ارائه مدل مفهومی برای شهر هوشمند ایرانی شدهاند.
جایگاه شهر هوشمند در ایران:
ایران در نسل اول شهرهای هوشمند قرار دارد و دلیل مهم آن این است که طراحان و برنامهریزان شهری در ادبیات علمی شهرسازی کشور، شهر هوشمند را نهادینه نکردهاند و نهایتا ما فرآیند ظهر هوشمند ایرانی نداریم. در واقع ما تولید دانش در زمینه شهر هوشمند ایرانی نداریم و در بهترین حالت ترجمه منابع غربی را داریم که با توجه به اینکه با محوریت فرهنگ تهیه میشوند، عملا امکان استفاده در ایران را ندارند و فقط به عنوان نمونه میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در ایران شهرسازان به جای تولید دانش در زمینه شهرهای هوشمند متمرکز بر انجام طرحهای سنتی شهرسازی هستند و متخصصانی که در زمینه شهر هوشمند کار میکنند در حال تولید اپلیکیشن و توسعه زیرساخت و اطلاعات هستند و عموما مهندسین کامپیوتر هستند (مطابق نسل اول شهرهای هوشمند در شهرهای غربی).
در نسل سوم شهرهای هوشمند، شهرسازان و طراحان شهری نقش کلیدی دارند بنابراین ما شهرسازان باید امور را در دست بگیریم و نقش خودمان را فعال کنیم و نقش خود را به عنوان حلقه رابط بین شهروندان و مدیران شهری (برای ترجمه نظرات شهروندان برای ارائه طرح به مدیران شهری) ایفا کنیم و باید بدانیم تنها در صورتی میتوانیم به یک شهر هوشمند موفق برسیم که بتوانیم یک ارتباط پویا بین شهروندان، طراحان و برنامهریزان شهری و مدیریت شهری ایجاد کنیم و رسیدن به شهر هوشمند با برنامهریزی و طراحی یک پروژه برای یک محیط شهری به اتمام نخواهد رسید بلکه شهر هوشمند یک ساز و کار پیوسته است و بنابراین باید مدام باید در حال کار کردن بر روی آن و آپدیت کردن آن با شرایط موجود باشیم.
در ایران منابع علمی در زمینه شهر هوشمند متمرکز بر طراحی شهری وجود ندارد و آزمایشگاههای شهر هوشمند موجود حتی در دانشگاهها متکی بر واقعیت مجازی، کلاندادهها، اینترنت اشیاء است و این در حالی است که ما باید به فرآیندها بپردازیم. بنابراین ما هنوز در نسل اول شهرهای هوشمند هستیم و قطعا و مشخصا، عاملیت در دست مهندسان کامپیوتر و دیولوپرهای اپلیکیشنها[33] است و این شکل از شهرهای هوشمند نمیتواند ادامه پیدا کند و همانطوری که در بسیاری از شهرهای جهان شکست خورده است، اینجا هم با شکست مواجه خواهد شد و ناگزیر وارد نسل دوم و سوم شهرهای هومشند خواهیم شد. به عنوان مثال در این زمینه میتوان به اپلیکیشنهای مسیریابی اشاره کرد، این اپلیکیشنها شاید در نگاه اول، ترافیک خیابانهای اصلی را کم میکنند و مدت زمان رسیدن به مقصد را کاهش میدهند اما امنیت محلههای شهری را از بین میبرند.
پیشنهاد موضوعات آکادمیک مرتبط با شهر هوشمند:
مطمئنا ضعفها و گپهای علمی زیادی در زمینه دانش شهر هوشمند ایرانی وجود دارد ولی برای بیان اولویتها در این زمینه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- برقراری اعتماد بین شهروند و مدیریت شهری برای ایجاد فرایند و ساز و کار طراحی شهری شهر هوشمند.
- بررسی سلامت شهروندان در محیطهای شهری (با توجه به شرایط بحرانی مواجهه با ویروس Covid 19).
- بسترسازی برای برقراری فاصله اجتماعی در عین وجود تعاملات اجتماعی در مواقع بحرانی چون شیوع بیماری Covid 19.
- چگونگی استفاده از اپلیکیشنها و نرمافزارها به نحوی که در خدمت ارتقای کیفیت زندگی در شهر باشند.
قابلیت اجرایی شهر هوشمند در ایران:
برای اجرایی کردن شهرهای هوشمند در ایران باید بستر آن آماده باشد. تاکید در نسل دوم شهرهای هوشمند بر استفاده درست از منابع زمانی بود که شهرهای زیروکربن، سبز و پایدار خیلی پررنگ مطرح شدند. نسل سوم شهرهای هوشمند این موارد را رد نمیکند ولی تاکید آن بر فرهنگ است یعنی به عنوان مثال شهر هوشمند سبز یا پایدار را داریم که بقیه موارد نیز به آن اضافه شده است. بافت اجتماعی در ایران بافت منسجمی است و به لحاظ تاریخی ما امکانات زیادی داریم و همینطور تجربه زندگی در شهرهای هوشمند را داریم (به عنوان مثال سلسلهمراتبی که در شهرها داریم). یعنی، شهرسازی سنتی ما این امکان را به ما داده است که بسترهای لازم برای تحقق شهر هوشمند را داشته باشیم به عنوان مثال همین رعایت سلسلهمراتب در محله باعث شده است که امکان برقراری فاصلهگذاری اجتماعی و قرنطینه را داریم.
نقش طراحان شهری در شهرهای هوشمند نسل سوم:
در شهرهای هوشمند نسل سوم، این جامعه آکادمیک و حرفهای (برنامهریزان و طراحان شهری) است که باید به تولید دانش بپردازد و فرایند صحیح را ارئه دهد. نه صرفا ترجمه موضوعات و متون بلکه بومیسازی و مطابقت آنها با شرایط ایران راهکار خواهد بود. و با اینکه موضوعات و پروژههای بزرگمقیاس خیلی خوب هستند و جای کار دارند ولی بهتر است روی موضوعات و پروژههای کوچکمقیاس و موضعی کار کنیم.
منابع:
[1] مقتدری، فریناز (1398). چارچوب مفهومی طراحی شهری برای نسل جدید شهرهای هوشمند بر مبنای مدل مکان پایدار، آذرخش، تهران.
[2] Smart City
[3] William J. Michael
[4] Remote shopping
[5] Remote Work
[6] Digital City
[7] Information city
[8] Singapore
[9] Malaysia
[10] Silicon Valley
[11] Zaragoza
[12] Sustainable Smart City
[13] Green Smart City
[14] Zero Carbon Smart City
[15] Internet of Things
[16] Big Data
[17] Real Time Analysis
[18] Rio de Janeiro
[19] Barcelona
[20] Vienna
[21] Collective Intelligence
[22] Social Intelligence
[23] Social Capital
[24] Urban integration
[25] Participatory city
[26] Smart community
[27] UNESCO
[28] Smart Agriculture
[29] Social Justice
[30] Vancouver
[31] Medellin